سیاست پولی

چکیده ای از مندرجات

تمایز میان تقاضا برای مانده اسمی و مانده واقعی پول بویژه دارای اهمیت است. پیشتر ملاحضه کردیم که افزایش سطح قیمت، در صورتی که سایر متغییرهای واقعی ثابت بمانند تغییری در تقاضا برای مانده واقعی به وجود نمی آورد و تقاضا برای مانده اسمی را به نسبت افزایش سطح قیمت افزایش می دهد؛ افزایش در میزان بهره، هزینه نگه داری پول را افزایش وتقاضا برای مانده واقعی را کاهش می دهد این دو نکته با بحث آثار تورم مورد انتظار، انتظار افزایش مداوم قیمتها، بر تقاضا برای مانده واقعی ارتباط می یابد ملاحظه کردیم که افزایش سطح قیمت، در صورتی که بقیه متغیرهای واقعی ثابت بمانند، تغییری در تقاضا برای مانده واقعی ایجاد نمی کند. اما اکنون فرض می کنیم که قیمتها فزونی یابد و عامه مردم این افزایش در قیمت را صرفاً به منزله مقدمه ای برای افزایش مداوم و بیشتر قیمتها تغییر کنند. یعنی عامه مردم در انتظار تورم نشسته اند. تورم سبب کاهش قدرت خرید می شود. بنابراین، تورم به میزان ۵ درصد، ارزش واقعی یک دلار اسمی را که برای مدت۱ سال نگه داری شود به میزان ۵ درصد کاهش می دهد تورم به منزله یک مالیات بر مانده واقعی عمل می کند کسی که ۱۰۰ دلار را برای یک سال، در سالی که میزان تورم ۵ درصد است نگه می دارد در واقع ۵ دلار برای نگه داری این پول طی سال می پردازد. اگر این شخص پول کمتری نگه می داشت در این صورت مالیات کمتری می پرداخت، اگر وی میزان نگه داری پول نقد را به ۵۰ دلار کاهش می داد، مالیات فقط ۵/۲ دلار می شد. بدین سان به هنگام انتظار افزایش تورم انگیزه ای برای کوشش در کاهش میزان نگه داری مانده واقعی وجود دارد و به جای پول آن داراییهای نگه داری می شود که ارزش آن تحت تاثیر آثار سوء تورم قرار نمی گیرد بدین سبب است که عامه مردم تقاضا برای مانده واقعی را به هنگام انتظار تورم کاهش می دهند.

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0