سیر تحول و تطور زبان پارسی در گذر زمان

1000 تومان – خرید
در حقیقت زبان فارسی یک شاخه از تنه ی السنه ی ( زبانهای ) آریایی است که در نتیجه یتبادلات و تغییراتسیاسی و اجتماعی که در سرزمین ما روی داده است به تدریج ساخته شده و به شکل فعلی درآمده است .

قدیمی ترین آثار ادبی که از زبان مردم در دست است، گاتاهای زردشت می باشد که با قدیمی ترین آثار سانسکریت که درکتب اربعه ی ویدای هنددیده می شود قرابت نزدیک دارد و در واقع مانند دو لهجه ی نزدیک از یک زبان محسوب می گردد.

بعدازگاتاها که کهنه ترین یادگارزبان فارسی دری،است، به زبان دوره ی بعد کهزبان « پارسی باستان» است می رسیم. این زبان به وسیله فرمانروایان هخامنشیو ازطریق کتیبه های بیستون ، پاسارگاد، تخت جمشید ، شوش ، الوند و غیرهبه عصر ما رسیده است .
زبان پارسی، که آن را امروزه « پارسی باستان» می نامند ،  در ضمنسومین تطور زبان گاتاهابه وجود آمده است. دومین تطورآن مربوط به دوره دولت مادی باشد واولین تطورمربوط به زبان اوستایی است .
اززبان مادیها که قهراً به زمان قدیمی تری مربوط بوده است، نشانی باقی نمانده که ازچگونگی آن ما را مطلع سازد، مگر اینکه بعدها کتیبه هایی از آن پادشاهان وقوم بزرگ به دست آید. تنها هرودوت به ما گفته است که نام دایه  کوروش کبیر در مملکت مدی، «اسپاکو» بوده است.

این قول هرودوت را روایات دیگری تایید کرده است. یکی آنکه حمزه ( به نقل ازیاقو ت حموی) می گوید کهاسپهانوسجستان ( سگستان )  دارای یک معنی است. و «اسپا» و « سج یا سگ» را هر دو به معنیسپاهی و شجاعگرفته و گوید:

” اسپهان و سجستان، یعنی مملکت لشکریان و شجعان ” ( کتاب معجم البلدان).

می دانیم  واژهسپاه در اصل «اسپا» است، که از اصل قدیمی تری برخاسته که همانا «اسپاد» باشد و «اسپاد» و «اسپا» معنایی جز باوفا و شجاع ندارند. و لذا مردان جنگجوی لشکر نظر به وفاداری و سربازی و دلیری به آن نامنامیده می شده اند، در همین راستا  حیوانی باوفا و شجاع که نزد آریاهامحترم بوده ( بدلیل اهمیت فوق العاده ای که در جامعه دامپرور و کشاورزآنروز داشته است) وجایگاه خاص آن نزد اجتماع  انسانی آنروز، به نحو غیرقابل قیاسی با جایگاه امروزین آن بوده است ، نیز به این نام ( سک یا سج یاسگ که ریشه در لغت اسپاد دارد ) متصف شده است ( بمعنای با وفا و شجاع )

از طرف دیگر لغت« سج یا سگ» و «سکا» و «سکه» هم نام طایفه بزرگی از آریاییهای مشرق بود، که «سکستا» به نام آنان لقب داده بودند . و بعید نیست که معنی این «سگ» یا «سکه» بهفتح الف، هم به معنی مردمانی باوفا و شجاع و دلیر به زبان مادی باشد.

پسدر نتیجه، قول حمزه و قول هرودوت در اینجا به هم می رسند که « سج یا سگ» و «اسپاکو» که مصغر و مؤنث اسپا باشد، به معنی باوفا و شجاع است، وسربازانرا که دارای آن صفات بوده اند اسپا و اسپاد و اسپاهگفته اند، یعنی بعدها حرف دال اسپاد، به هاء بدل گردیده است، مانند ماد کهماه شده است. و سگ را هم به مدلول تجمع این صفات در وی، خاصه میان مردمیچوپان منش و صحراگرد قدیم، «اسپا» گفته و مؤنث آن را چنانکه هرودوت گوید،اسپاکو خوانده اند .

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0